معنای حجاب
حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. به پرده حائل میان قفسه سینه و شکم، «حجاب حاجز» میگویند. امروزه واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی، به معنای پوشش شرعی زنان به کار میرود.
در کتاب لسان العرب چنین آمده است: «الحجاب: الستر و امراه المحجوبه: قد سترت بستر»، «حجاب یعنی پوشش و زن محجوب یعنی زنی كه با پوششی پوشیده شده باشد
حجاب در قرآن
واژه حجاب هفت بار در قرآن كریم آمده است و معناى كلمه در این هفت مورد, چیزى است كه از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود.
در آیه 59 سوره احزاب در رابطه با حجاب این چنین آمده است:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»
، ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.
.
احادیثی درباره حجاب
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد.» (نوادر راوندی، ص ۳۷ / بحار، جلد ۱۰۳، ص ۲۵۰)
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «آن هنگام که پوشش، سر زنی باشد، ارزش آن از دنیا و آنچه در آن است، بیشتر است». (نورالشافی فی الفقه الشافعی)
دعای پیامبر نور و رحمت (ص): «پروردگارا، زنانی که خود را پوشیده نگه میدارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان». (مستدرک الوسایل، ج ۳، ص ۲۴۴)
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید، که زنان هرچه پوشیدهتر باشند، سعادتمندتر هستند». (سفینه البحار، ج ۲، ص ۲۹۸)
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «برای زن، سزاوار نیست که هنگام بیرون رفتن از خانهاش، لباسش را جمع و فشرده کند». (محمد محمدی اشتهاردی، پوشش زن در اسلام، ص ۱۹ )
امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «برای زن مسلمان، جایز نیست که روسری (مقنعه) و پیراهنی بر تن کند که بدنش را نپوشاند». (وسایل الشیعه، جلد ۳۰، ص ۵۱۸۱)
امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «در مورد زینتهایی که جایز است زن در مقابل نامحرم ظاهر کند، صورت و کف دو دست است». (بحار، ج ۱۰۴، ص ۳۳ / قرب الاسناد، ص ۴۰)
رسول خدا (ص) فرمودهاند: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمیگذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمیکند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است. برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است». (مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش، آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند».(بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵)
رسول خدا (ص) فرمودهاند: «بین مردان و زنان نامحرم، جدایی ایجاد کنید (تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند) زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت». (بهشت جوانان صفحه ۴۶۸)
حضرت محمد (ص) فرمودهاند: «هر زنی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه فرار خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتنش به خانه طول بکشد». (فروع کافی جلد ۵ صفحه ۱۶۳، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۵۵۹)
امام علی (علیهالسلام) فرمودهاند: «زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند». (مجمعالبیان، ج ۷)
حضرت محمد (ص) فرمودهاند: «کسی که خود را شبیه غیر مسلمان درآورد، از ما نیست». (نهجالفصاحه صفحه ۵۰۹، بهشت جوانان صفحه ۱۶۷)
حضرت محمد (ص) فرمودهاند: «کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمهای که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس میشود». (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه ۶۰۷)
تاریخچه حجاب
بنابر متونی که در برخی از منابع تاریخی آمده است، در بیشتر ملت ها و ادیان، حجاب در بین زنان وجود داشته است. هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند، کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، مینویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود.
پوشش بانوان در گذر تاریخ ، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدنی است. با مطالعه تاریخ در مییابیم که زنان در مشرق زمین، پوششی محکمتر و کاملتر از زنان غربی داشته و دارند و همین نشانگر این است که نگاه مردمان نسبت به زن در سرزمینی چون ایران متفاوت از دیدگاه سرزمین های غربی به مقوله «زن» بوده است. پوشش زنان در ایران باستان نشان میدهد که حجاب زنان ایرانی، حتی قبل از ورود اسلام به ایران، حجابی کامل و در جهان باستان منحصر به فرد بود.
حجاب در عصر ایرانی - ترکی
در عصر ایرانی _ ترکی، یعنی حکومتهای غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان، زنان از نوعی مقنعه و چادر استفاده میکردند که تمامی سر را میپوشاند. معمولاً پیشانی، چانه و دهان را نیز پنهان میکرد و روی این مقنعه و روی پیشانی، نواری بسته میشد. نوع دیگری از این مقنعه تقریبا همچون چادر هم سر را میپوشاند و هم ادامه آن شانه ها و تقریبا تمامی بدن را پنهان می کرد. این سرپوش ها اکثرا به رنگ سفید، سبز و گاه قرمز بود.
حجاب در عصر صفوی
شارون فرانسوی، درباره پوشش سر زنان عصر صفوی در سفرنامهاش آورده است: «پوشش سر زنان، چارقد سفیدی است که تا سر شانه میرسد و چادر سفید بلندی که فقط چشمها از پشت آن پیداست و جلو صورت را با پارچه مُشبّک دست باف یا توری میبندند. در منزل هم زنان سر خود را میپوشانند و تا روی سینه آنها پوشیده است.» در سفرنامه الئاریوس نیز در اینباره آمده است: «زنان هنگامی که از خانه خارج میشوند، صورت خود را با تور سفید میپوشانند و چادرشان تمام بدن آنها را فرا میگیرد و فقط چشمان آنها باز است.»
حجاب در دیگر ادیان
حجاب در مسیحیت
در مسیحیت، حجاب زنان امری واجب به شمار میآمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در اینباره میگوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است.» مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس بهشمار میرفت و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» ویل دورانت، آمده است که: «ازدواج در سن 20 سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است، جای هیچ شبههای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».
در این ارتباط، نگاهی به «انجیل» میاندازیم: «... و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنانکه زنانی را میشاید که دعوای دینداری میکند به اعمال صالحه ... ». (انجیل، رساله پولس به تیموناؤس، باب دوّم، فقره 9 - 15. ) همچنین درباره وقار و امین بودن زن میخوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین». (انجیل، رساله پولس رسول به تیموناؤس، باب سوم، فقره 11.)
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفتهاند، بلکه به افراطها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کردهاند. در کتاب «حجاب در اسلام» آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت.»
در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام میخواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده میشد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند.
در تورات، از چادر و برقع و روبندهای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را میپوشاندهاند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است.
ویل دورانت در مورد حجاب در دین یهود مینویسد: «اگر زنی از شریعت یهود سرپیچی میکرد، مثلا بی آنکه چیزی (روسری) بر سر داشته باشد به میان مردم میرفت یا در ملاء عام نخ میریست یا با هر سخنی با مردان (نامحرم) صحبت میکرد و یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش حرف میزند همسایگانش میشنیدند و... مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در این گفتار بطور صریح از سربرهنه میان نامحرمان بودن، در ملأ عام نخ ریسیدن، با مردان نامحرم سخن گفتن و... بعنوان سرپیچی از شریعت یهود نام برده شده است؛ ویل دورانت همچنین میگوید: «گفتوگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود، دختران را به مدرسه نمیفرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی میشمردند، با این همه، تدریس خصوصی برای اِناث مجاز بود».( ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج12، ص62 )
تأثیر حجاب در سلامت روحی
بانوانی که از سلامت روحی و روانی برخوردارند در خود کمبودی احساس نمیکنند و در نتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی زنانی که دارای عقده حقارت هستند با نمایش زینتها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس های رنگارنگ و جذاب در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم میکوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند. چون همان گونه که انسان زبان دارد، لباس او نیز زبان دارد و زبان لباس خسته نمی شود. اندازه لباس گویای سن و سال پوشنده آن است و شکل آن معرف شغل و مقام و رنگش مرتبط با اخلاق و رفتار طرف و جنسش تعیین کننده احتمالی بنیه های اقتصادی فرد و پاکیزگی و چرکین بودن و مرتب و نامرتبی آن نشان دهنده شخصیت پوشاننده آن است، و بدتر از همه لباسها، لباس شهوت است که زبانی درازتر از همه لباسها دارد و تنها به معرفی نام و فامیل و ظاهر پوشنده و یک صفت غالب باطنی وی که حب مقام است اکتفا نمیکند، بلکه زبان گویای بسیاری از صفات و سجایای پوشنده آن است.
لباس شهرت یک حالت مخصوص انگشت نما دارد که نیروی اجتماع را که باید به سوی کمال و سعادت پیش رود به سوی خود جلب میکند و آن را به هدر میدهد و چه لباس شهرتی زبانش درازتر از آن لباس زنی است که چشمهای بسیاری را به چشم چرانی، که مقدمه فساد و بیماریهای روحی متعددی است، وا می دارد.
روانشناسان منشا و دلیل استفاده از لباس شهرت را عقده حقارت میدانند و در این باره میگویند: «زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران نقیصه ذاتی کار دیگری نمیکنند. افراط در پوشیدن لباس با مدل ها و رنگهای متنوع هم نظیر افراط در حرف زدن نوعی مبالغه و زیاده روی است و زیاده روی هم شکل انحرافی از حس حقارت است».
آری، انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرایش چهره، مانند رنگ رخسار و چهره از سر ضمیر خبر می دهد. معمولا افرادی که دچار نوعی کمبود شخصیت هستند میکوشند که با لباسی که به تن میکنند برای خود شخصیتی تصنعی ایجاد کنند. در برخی احادیث به شکل زیبایی به رابطه بین نحوه پوشش و بیماری روحی عقده حقارت اشاره شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است: «کفی بالمره خزیا ان یلبس ثوبا یشهره»، برای حقارت و خواری آدمی همین بس که لباسی به تن کند که او را مشهور نماید. حاصل اینکه حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی احساس حقارت است.
.